کد مطلب:16627
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
آيا اين گفته درست است كه «علم فقه علمي است متأثر از ساختار اجتماع. به عبارت ديگر علمي است اجتماعي و سياسي و لذا تابع مقتضيات اجتماع و سياست و در خور آنها نه برعكس، و سيّاليّت آنها فقه را هم سيّال ميكند»؟
در اين جا سه نكته را يادآور ميشويم:
1. علم فقه بيانگر رابطهي انسان با خدا و ارتباط انسان با انسان است، در مرحلهي نخست كوچكترين تأثري از اجتماع ندارد، زيرا در آنجا جامعه مطرح نيست، وظيفه انسان در برابر خدا مطرح است، بنابراين، منحصر كردن فقه به تأثر از ساختار اجتماع، غفلت از رسالت گستردهي فقه است.
2. فقه در آنجا كه در ارتباط مردم با مردم سخن ميگويد همه جا متأثر از ساختار جامعه نيست، زيرا احكام فقهي بر دو نوع است:
قوانين ثابت و مقررات متغير، سياليت فقه مربوط به مقررات است نه قوانين و تفاوت اين دو از هم بر اهل فن پوشيده نيست.
معيارهاي كلي در اسلام، قوانين ثابتي است كه از فطرت انساني سرچشمه ميگيرد و هرگز تابع ساختار جامعه نيست و تا انسان، انسان است، اين برنامهها بر او حاكم است و در اين قسمت ميان انسان شرقي و غربي تفاوتي نيست، زيرا فطرت در همگان يكي است.
تحريم ظلم و كذب و خيانت و غش، يك قانون ثابتي است، دعوت به عدل و داد، و حفظ حقوق از احكام نيز ثابت ميباشد. حفظ برتري اسلام بر كفر، قانون ثابتي است ولي آنچه تغيير ميپذيرد شكل آن به تناسب زمانها است.
3. فقه علاوه بر اين دو وظيفه، وظيفهي سوم هم دارد، آنگاه كه در جامعه تحولاتي رخ ميدهد با توانمندي حكم آن را بدون آن كه از ساختار جامعه متأثر شود صادر ميكند، و اين سه نوع ويژگي، نشانه كمال فقه است نه ضعف آن.
1. در ارتباط انسان با خدا متأثر از جامعه نيست.
2. در قوانين ثابت خود ناظر به فطرت ثابت بشر است.
3. در تحولات زندگي آن چنان توانمند است كه ميتواند حكم آن را بدون آن كه از ساختار جامعه متأثر گردد از كتاب و سنت استفاده كند.
4. فقط در مقررات كه لباس احكام شرعي به شمار مي روند، از ساختار اجتماعي كمك ميگيرد.
: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 2
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.